چاپ خبر
مجتمع آموزشی پسرانه عماد یکشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۲
اوتيسم (درخود ماندگي) چيست؟
اوتيسم يا درخود ماندگي يک ناتواني پيچيده رشدي است که معمولا در سه سال اول زندگي ظاهر مي‌شود.
اين عارضه نتيجه اختلالي عصب‌شناختي است که بر کارکرد طبيعي مغز تاثير مي‌گذارد و رشد آن را در نواحي مربوط به ارتباط و تعامل اجتماعي دچار اشکال مي‌کند...
اوتيسم (درخود ماندگي) چيست؟

 

اوتيسم يا درخود ماندگي يک ناتواني پيچيده رشدي است که معمولا در سه سال اول زندگي ظاهر مي‌شود.
اين عارضه نتيجه اختلالي عصب‌شناختي است که بر کارکرد طبيعي مغز تاثير مي‌گذارد و رشد آن را در نواحي مربوط به ارتباط و تعامل اجتماعي دچار اشکال مي‌کند.
علائم و نشانه‌هاي اصلي اوتيسم شامل اختلال در ارتباط و مراودات اجتماعي و رفتارهاي تکراري است. 
کودکان مبتلا به اوتيسم ممکن است مشکلاتي در صحبت‌کردن با ديگران داشته باشند يا هنگامي که با آنها صحبت مي‌کنيد به چشم‌هاي شما نگاه نکنند.
کودکان مبتلا پيش از آنکه بتوانند توجه خود را به کاري جلب کنند، ممکن است مجبور باشند براي مثال مدادهاي‌شان را رديف کنند يا جمله مشابهي را بارها و بارها تکرار کنند تا خودشان را آرام کنند.
به طور کلي افراد مبتلا به اوتيسم در سه زمينه;
 "مراوده اجتماعي (دشواري در ايجاد روابط اجتماعي: منزوي از ديگران و يا بي تفاوت نسبت به آنان بودن)،
 "ارتباط اجتماعي (دشواري در ايجاد ارتباط لفظي و غير لفظي: درک نکردن کامل مفهوم حرکات و اشارات، حالات صورت و لحن صحبت ديگران) .
 "تخيل" (دشواري در يادگيري بازي هايي که چند نفر در آنها درگير هستند و يا بايد از قدرت تخيل براي فهم آنها استفاده کرد ) دچار اشکال هستند.
رفتار تکراري و مقاومت در مقابل تغيير روال کار و زندگي نيز جزو خصوصيات فرد اوتيستي است. 
از آنجايي که افراد مبتلا به اوتيسم ممکن است علائم و خصوصيات گوناگوني را از خود نشان دهند، اوتيسم در واقع شامل "طيفي" از اختلالات است.
علت به وجود آورنده اوتيسم نامعلوم است. اوتيسم در تمام طول عمر با فرد باقي مي‌ماند و علاجي قطعي براي آن وجود ندارد، اما درمان مي‌تواند به مبتلايان کمک کند.
درمان‌هايي که براي اوتيسم به کار مي‌رود، شامل رفتار درماني و ارتباط‌درماني و داروهايي براي کنترل علائم مبتلايان است.


ضوابط تشخيص اوتيسم
وجود حداقل ۶ مورد از موادي که در بند‌هاي اول، دوم و سوم توصيف شده‌اند. لااقل دو ماده از بند اول و يک ماده از هر يک از بند‌هاي دوم و سوم الزامي است.
اول) اختلال کيفي در تعامل‌هاي اجتماعي با توجه به وجود دست کم ۲ عنصر از عناصري که در پي مي‌آيند:
۱) اختلال بارز در به کار بردن رفتار‌هاي غير کلامي متعدد مانند تماس چشمي، حالت چهره، وضع بدني و حرکت‌ها به منظور تنظيم تعامل‌هاي اجتماعي.
۲) ناتواني در ايجاد روابط با همسالان به تناسب سطح تحول.
۳) فقدان تمايل ارتجالي (خود انگيخته) به تقسيم کردن شادي‌ها، رغبت‌ها و يا موفقيت‌هاي خود با ديگران (براي مثال نشان ندادن، نياوردن يا اشاره نکردن به اشياي مورد علاقه خود).
۴) فقدان تقابل هيجاني يا اجتماعي.
دوم) اختلال ارتباطي که براساس وجود دست کم يکي از عناصر زير برجسته مي‌شود:
۱) تأخير يا فقدان کامل تحوّل زبان گفتاري (بدون آنکه با کوشش براي جبران آن از طريق شيوه‌هاي ديگر مانند حرکت يا حالت‌هاي چهره، همراه باشد).
۲) در افرادي که به قدر کافي از گفتار متناسب برخوردارند، اختلال بارز در آغاز يا حفظ جريان محاوره با ديگري.

۳) استفاده قالبي و تکراري از زبان يا وجود زبان غير معمولي.
۴) فقدان بازي‌هاي تخيّلي (وانمود کردن) متنوّع و ارتجالي يا بازي‌هاي تقليدي اجتماعي متناسب با سطح تحوّل.
سوم) محدود، تکراري و يا قالبي بودن رفتار‌ها، رغبت‌ها و فعاليت‌ها با توجه به وجود دست کم يک از عناصر زير نشان داده مي‌شود:
۱) دل مشغولي متمرکز بر يک يا چند کانون رغبت يکنواخت و محدود که از نظر شدت يا جهت، نابهنجار است.
۲) چسبندگي ظاهراً انعطاف ناپذير به عادت‌ها ۳) اطوار گري‌هاي حرکتي قالبي و تکراري (مانند به هم زدن يا پيچ دادن دست‌ها يا انگشتان، يا حرکت‌هاي پيچيده تمامي بدن).
۴) دل مشغولي دايم نسبت به برخي از اجزاي اشيا.
انتهای پیام/.